سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روزگار غریبی است نازنین

           "مگر نه این است که مدت زمانی بر انسان گذشت که چیزی قابل ذکر نبود"

یه ماهه که روزا و شبای قشنگی داشتیم.روزهایی که لحظه لحظه اش یاد خدا بودیم و شبایی که نفس نفس ستایشش می کردیم ؛ ستایش می کردیم اون مهربونی رو که به بنده هاش گفته بود بیایید!

بیایید ناز کنید برای من که می خوام همه جوره نازتونو بخرم.

بی همتایی که سفره لطف و کرمشو پهن کرده بود تا هرکی به قدر ظرفیت و لیاقتش بهره ای ببره.

دوستای خوبم!توشه شما چقدر بوده؟

من که هنوز تهیدستم.

اگه آدم یه لحظه فقط یه لحظه فکر کنه به اینکه چه بی مقدار و پست و کم ارزش بوده  و اون وقتی که مهربون مهربونا؛ از روح خودش در کالبدش دمیده بس پربها شده

تا جایی که فرشته های عرش کبریایی مأمور شدند به سجده بر انسان؛دیگه نافرمانی نمی کنه و خدا رو به تموم معنا بندگی می کنه.

خدایی که خودش گفته:

                 "همانا پروردگار شما خداوندی است که افرید آسمانها و زمین را در ٦ روز"

 

اون موقع کجابوده انسانی که الان ادعای حاکمیت بر زمین و آسمونو داره؟!

راستی ! شنیدید که اولش عرش خدا  بر آب بنا شده بوده  و تموم زمین رو آب  فراگرفته بوده  تا  اینکه  کم کم

 قسمت هایی از زمین از زیر آب بیرون اومده.نمی دونم یه جایی دیدم یا خوندم که اولین نقطه ای که از زیر آب بیرون اومده همون جاییه که خونه خدا- همون کعبه دلها برروش بنا شده .

اون وقتها آدمها کجا بودن؟

سالها پس ازاون بر روی این خشکی جن و انس خلق شدند.

آدم از خاک آفریده شد وفرزندان آدم از خون بسته کم ارزشی .نطفه ای که بعد از روزها به صورت مضغه (گوشت جویده شده) درمی آد

          " مدت زمانی بر انسان گذشت که چیزی قابل ذکر نبود"



نویسنده : ملیحه ابراهیمی - ساعت 2:9 عصر روز دوشنبه 86/7/23
نظرات ()    |   لینک ثابت    |  


Powered By Persianblog.ir - Designed By Payam salami pargoo